-
جمعه, ۸ دی ۱۴۰۲، ۰۵:۰۶ ب.ظ
-
۱۸۶

خانه قطب متعلق به سیدمرتضی قطب معروف به آقاگپ بوده است که لقب آقاگپ مربوط به پدربزرگ ایشان بوده است.
ایشان اهل تدین و از خیرین بنام شهرستان دزفول بوده اند که از اقدامات ایشان می توان به ساخت مدرسه قطب، حمام قطب و مشارکت در ساخت بیمارستان یازهرا دزفول اشاره کرد و همچنین ایشان در روزنامه مکتب اسلام هم مشارکت فعال داشته اند
قدمت این بنا تقریبا 470 سال است و مربوط به اواخر دوران صفوی می باشد .
از ویزگی خاص این خانه می توان به نقوش خوون چینی بر روی ستون های خانه اشاره کرد. این خانه دارای ایوان و شبستانی بزرگ می باشد.
-
پنجشنبه, ۷ دی ۱۴۰۲، ۰۱:۰۴ ب.ظ
-
۱۶۳

-
چهارشنبه, ۲۹ آذر ۱۴۰۲، ۰۹:۵۴ ق.ظ
-
۱۷۶

دریاچه شهیون یا دریاچه سد دز در شمال شرقی و قسمت هایی از شمال شهرستان دزفول و در استان خوزستان واقع است. این دریاچه پشت کوههای منطقه شاداب دزفول قرار دارد. وسعت این دریاچه در شرایط پرآبی و کمآبی کمی متفاوت است و در حالت کلی در حدود ۶٬۰۰۰ هکتار است. عمق دریاچه نیز در ژرفترین مکان به ۵۰ متر میرسد. منشا آب این دریاچه از ارتفاعات شهرهای اراک و الیگودرز است و پس از عبور از رشته کوههای زاگرس و دریافت ریز آبههای فراوان وارد این دریاچه میشود. در این دریاچه تعدادی جزیره کوچک و بزرگ وجود دارد که انبوهی از درختان کُنار و بادام کوهی در آنها رشد کرده است.
-
پنجشنبه, ۱۶ آذر ۱۴۰۲، ۱۲:۴۰ ب.ظ
-
۱۳۰

-
پنجشنبه, ۱۶ آذر ۱۴۰۲، ۱۲:۳۸ ب.ظ
-
۱۲۳

-
پنجشنبه, ۱۶ آذر ۱۴۰۲، ۱۲:۱۹ ب.ظ
-
۱۴۲

پل تاریخی دزفول با بیش از 1750 سال قدمت به عنوان قدیمیترین پل استوار جهان که هنوز حیات خود را حفظ کرده یکی از راههای ارتباطی شهر جندیشاپور و سرزمین بینالنهرین بوده که به دستور شاپور اول ساسانی و پس از پیروزی ایران بر والرین و با به کارگیری اسرای رومی ساخته شده است از این رو به «پل رومی» نیز مشهور است.
http://eitaa.com/saneiart
www.dezlenz.ir
-
پنجشنبه, ۱۶ آذر ۱۴۰۲، ۱۱:۵۱ ق.ظ
-
۱۵۲

کبوتر و آسمان
بگذار سر به سینه ی من، تا که بشنوی، آهنگ اشتیاق دلی دردمند را.
شاید که بیش از ین نپسندی به کار عشق، آزار این رمیده ی سر در کمند را.
بگذار سر به سینه ی من، تا بگویمت:
اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست؟
بگذار تا بگویمت: این مرغ خسته جان، عمری است در هوای تو از آشیان جداست.
دلتنگم آنچنان که: اگر بینمت به کام، خواهم که جاودانه بنالم به دامنت، شاید که جاودانه بمانی کنار من، ای نازنین- که هیچ وفا نیست با منت-
تو، آسمان آبی آرام و روشنی،
من، چون کبوتری که پرم در هوای تو
یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم! با اشک شرم خویش بریزم به پای تو
بگذار تا ببوسمت. ای نوشخندِ صبح،
بگذار تا بنوشمت ای چشمه ی شراب، بیمار خنده های توام، بیشتر بخند! خورشید آرزوی منی، گرم تر بتاب!
یکی از اشعار بسیار زیبای فریدون مشیری شعر «کبوتر و آسمان» است. در این شعر کبوتری لب به سخن می گشاید و با آسمان درد دل می کند؛ امّا از دور. کبوتری که بال و پرش از آسمان کوتاه شده است، دلش می خواهد آسمان بداند که در دل کوچکش چه می گذرد. فریدون مشیری به هیچ وجه در شعرش میزان محدودیت کبوتر را بیان نکرده است، ولی به راحتی از زبان کبوتر می توان به این نتیجه رسید که عدم دسترسی او به آسمان یعنی در بند زمین بودن. یعنی وقتی که به آرزویت نمی رسی مهم نیست که در چه فاصله ای از آن قرار داری؛ دور یا نزدیک، هر دو یکی است. فاصله، فاصله است.
http://eitaa.com/saneiart
www.dezlenz.ir
-
دوشنبه, ۶ آذر ۱۴۰۲، ۱۰:۰۵ ق.ظ
-
۱۳۳
