• 06142240866
  • msaneipour@chmail.ir
  • دزفول- خیابان آفرینش نبش خ شریعتی
  • 09106020528

DEZ LENZ

برای پاسداشت و حفظ هویت، اصالت، مذهب و فرهنگ دزفول

شرح انتصاب ملا محمدعلی جولای دزفولی به مقام سربازی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)

  • ۴۶۴

دزفول افرادی چون ستارگان تابان داشته ، مردانی عارف و مقدس و زاهد متقّی مانند سید کاشف و مولا علیخان قاری و حاج شیخ سلیمان و سید محمد علی نجفی و   محمد علی جولا و مانند اینان هم تربیت کرده است .

شما اگر در این مطلبی که از نظرتان می‏گذرد دقت و تأملی فرمائید به بلندی و علّو درجه‏ ی ملا محمد علی جولای دزفولی پی‏خواهید برد . او داستانی دارد که در بیست و چهار سال قبل ، در دزفول از ثقاب یدانشمندان آن شهر شنیده‏ام و بعد در کتاب « الشمس الطالعه » و کتاب شرح زندگی« شیخ انصاری » دیده‏ ام ، آنها نقل می‏کرده ‏اند : آقای حاج  « محمد حسین تبریزی » که از تجّار محترم تبریز بوده و فرزندی نداشته و آنچه از وسایل مادّی از قبیل دارو و دوا برایش ممکن بوده استفاده کرده و بازهم دارای فرزندی نشده می‏گوید : من به نجف اشرف مشرّف شدم و برای قضاء حاجتم به مسجد سهله رفتم و متوسل به « امام زمان » علیه السلام گردیدم ، شب در عالم مکاشفه دیدم، که آقای بزرگواری به من فرمودند :

برو دزفول نزد « محمدعلی جولاگر » ( بافنده) تا حاجتت برآورده شود . من به دزفول رفتم و از آدرس آن شخص تحقیق کردم ، به من او را نشان دادند وقتی او را دیدم ، از او خوشم آمد زیرا او مرد فقیر روشن ضمیری بود ، مغازه‏ی کوچکی داشت و مشغول کرباس بافی بود. به او سلام کردم ، او گفت : علیک السّلام آقای حاج محمدحسین حاجتت برآورده شد ، من از آنکه هم اسم مرا می‏دانست و هم گفت : حاجتت برآورده شده تعجب کردم و از او تقاضا نمودم ، که شب را خدمتش بمانم.

گفت : مانعی ندارد .

من وارد دکان کوچک او شدم ، موقع مغرب ، اذان گفت و نماز مغرب و عشا را با هم خواندیم ، مختصری که از شب گذشت ، سفره‏ای را پهن کرد، مقداری نان جو در آن سفره بود و مقداری هم ماست آورد ، با هم شام خوردیم .

من و او همانجا خوابیدیم ، صبح برخاست و نماز صبح را خواندیم و مختصری تعقیب خواند و دوباره مشغول کرباس بافی خود شد .

به او گفتم : من که خدمت شما رسیده‏ام دو مقصد داشتم یکی را فرمودید که برآورده شد ، دومی این است که شما چه عملی انجام داده‏اید ، که به این مقام رسیده‏اید؟

« امام (علیه السلام) » مرا به شما حواله می‏دهد !!

از اسم و لقب من اطّلاع دارید !!

گفت : ای‌ آقا ، این چه سؤالی است که می‏کنی؟! حاجتت برآورده شده ، راهت را بگیر و برو.

گفتم : من میهمان شمایم و باید میهمان را اکرام کنی ، من تقاضایم این است که شرح حال خودت را برایم بگویی و بدان تا آن را نگویی نخواهم رفت.

گفت : من در همین محل مشغول همین کسب بودم ، در مقابل این دکان یک نفر از اعضای دولت بود ، او بسیار مرد ستمگری بود .

سربازی از او و خانه اش نگهداری می‌کرد ، یک روز آن سرباز نزد من آمد و گفت : شما برای خودتان از کجا غذا تهیه می‌کنید؟

من به او گفتم : سالی صد من جو و گندم می‌‌خرم ، آرد می‌کنم ، و نان می‌پزم و می‌خورم ، زن و فرزندی هم ندارم .

گفت : من در اینجا مستحفظم و دوست ندارم ، از غذای این ظالم که حرام است بخورم ، اگر برای تو مانعی ندارد صد من جو هم برای من تهیه کن و روزی دو قرص نان برای من درست کن ، متشکر خواهم بود.

من قبول کردم و هر روز دو عدد نان خود را از من می‌گرفت  و می‌رفت ، یک روز که نان را تهیه کرده بودم و منتظرش بودم از موعد مقرر گذشت ولی او نیامد . رفتم و از احوالش جویا شدم . گفتند : مریض است ! به عیادتش رفتم، از او خواستم اجازه دهد ، برایش طبیب ببرم . گفت : لازم نیست من باید  امشب بمیرم نصفه های شب وقتی من مُردم کسی می‌آید و به تو خبر مرگم را می‌دهد ، تو بیا اینجا و هر چه به تو دستور دادند عمل کن و بقیه آرد هم مال تو باشد ، من خواستم شب در کنارش بمانم ، به من اجازه نداد ، من به دکان آمدم .

 نصفه های شب متوجه شدم ، که کسی در دکانم را می‌زند و می‌گوید : محمد علی بیا بیرون ، من بیرون آمدم ، مردی را دیدم که او را نمی‌شناختم ، با هم به مسجد رفتیم دیدم ، آن سرباز از دنیا رفته و جنازه ‌اش آنجا است دو نفر کنار جنازه‌اش ایستاده‌اند.

به من گفتند : بیا کمک کن ، تا جنازه او را به طرف رودخانه ببریم و غسل دهیم . بالاخره او را به کنار رودخانه بردیم و غسل دادیم و کفن کردیم و نماز بر او گذاردیم و آوردیم کنار مسجد دفن کردیم .

سپس من به دکان برگشتم . چند شب بعد ، باز در دکان را زدند ، من از دکان بیرون آمدم دیدم ، یک نفر آمده و می‌گوید : آقا تو را می‌خواهند با من بیا تا به خدمتش برسیم ! من اطاعت کردم و با او رفتم ، به بیابانی رسیدیم که فوق العاده روشن بود مثل شبهای چهاردهم ماه با اینکه آخر ماه بود و من از این جهت تعجب می‌کردم . پس از چند لحظه ، به صحرای لور (که شمال دزفول واقع شده) رسیدیم ، از دور چند نفر را دیدم که دور هم نشسته‌اند و یک نفر هم خدمت آنها ایستاده است ، در میان آنهایی که نشسته بودند یک نفر خیلی با عظمت بود ، من دانستم که او حضرت « صاحب الزمان(عج) » است ترس و هول عجیبی مرا گرفته بود و بدنم می‌لرزید . مردی که به دنبال من آمده بود ، گفت : قدری جلوتر برو ، من جلوتر رفتم و بعد ایستادم . آن کس که خدمت آقایان ایستاده بود ، به من گفت جلوتر بیا نترس من باز مقداری جلوتر رفتم .

حضرت « بقیه الله  (عجل الله تعالی فرجه الشریف) » به یکی از آن افراد فرمودند : منصب سرباز را به خاطر خدمتی که به شیعه‏ی ما کرده به او بده .

عرض کردم : من کاسب و بافنده‏ام چگونه می‏توانم سرباز باشم (خیال می‏کردم مرا به جای سرباز مرحوم می‏خواهند نگهبان منزل آن مرد کنند )

آقا با تبسّمی فرمودند : ما می‏خواهیم منصب او را به تو بدهیم ، من هم باز حرف خودم را تکرار کردم .

باز فرمودند : ما می‏خواهیم مقام سرباز مرحوم را به تو بدهیم نه آنکه سرباز باشی برو و تو به جای او خواهی بود.

من تنها برگشتم ، ولی در مراجعت هوا خیلی تاریک بود و بحمدالله از آن شب تا به حال دستورات مولایم حضرت « صاحب الزمان(عج) » به من می‏رسد و با آن حضرت ارتباط دارم که منجمله همین جریان تو بود که به من گفته بودند1 .

                             

  1 . تشرف ملا محمد علی جولای دزفولی در کتاب های زیر نقل شده است :

کتاب شخصیت شیخ انصاری تألیف آیت الله حاج شیخ مرتضی انصاری نوادة  شیخ اعظم از صفحة 52 الی 55

کتاب ملاقات با امام زمان (عج) تألیف حاج سیّد حسن ابطحی ، صفحه 275 تا 280

کتاب برکات حضرت ولی عصر (عج)- تألیف آقای سید جواد معلم

 

پل قدیم دزفول (ساسانی)

  • ۱۸۵

پل ساسانی دزفول  یکی از قدیمی‌ترین پل‌های جهان است که همچنان کاربری خود را حفظ کرده است

 

قدمت پل باستانی دزفول به دوره ساسانیان باز می‌گردد. در سال ۲۶۰ میلادی، هنگامی‌که شاپور اول ساسانی در جنگ با والرین پیروز شد با به کارگیری اسرای رومی به احداث پلی روی رودخانه دز پرداخت. به دستور وی ۷۰ هزار اسیر رومی کار ساخت این پل را شروع کردند. برای حفاظت از پل نیز قلعه‌ای بنا شد که در محل قدیمی آن محله‌ای به همین نام (قلعه) وجود دارد. از آنجا که رومی‌ها در ساخت پل شرکت داشتند این پل نام رومی به خود گرفت و به‌عنوان پل رومی نیز شناخته می‌شود. البته رومن گیرشمن، باستان‌شناس فرانسوی، چنین بیان کرده است که:

ایرانی‌ها نیازی به علم مهندسی رومی‌ها نداشتند و آن‌ها را به‌عنوان نیروی کار در ساخت این پل به کار گرفتند.

پل ساسانی دزفول در دوره ساسانیان و به دستور شاپور اول ساسانی ساخته شده است

شاپور با ساخت این پل زمینه را برای لشکرکشی و عبور آسان لشکریانش از رودخانه دز فراهم کرد. همچنین پایه‌های پل را به‌صورت بند یا سد ساختند تا بتوانند سطح آب رودخانه را بالا ببرند و نهرهای اطراف را پر آب کنند. علاوه بر این‌ها شاه‌راه عظیم ارتباطی نیز با ساخت این پل و پل‌هایی در شوشتر و روی رودخانه کرخه ایجاد شد.

پل ساسانی

 

حسینیه ثارالله دزفول

  • ۱۷۶

رود دز

  • ۲۰۵

آسیاب های آبی دزفول به مانند پل قدیمی دزفول قدمتی بیش از 1000 سال داشته و یادگار دوران ساسانی می باشند.

به این مجموعه اما بعدها در دوران صفوی و قاجار تعدادی دیگر افزوده شد که عمده آثار باقی مانده از آن دوران می باشد.شمار این آسیاب‌ها در دوره‌ی صفویه حدود ۵۰ تا ۶۰ عدد بود که بخشی از آنها بر اثر سیلاب‌های فصلی تخریب شدند.

جالب است بدانید که این آسیاب‌ها مالکیت خصوصی دارند که به آسیابان به اصطلاح محلی «لُوینه» می‌گفتند.

داخل این آسیاب‌ها سنگ ۲ تکه قسمت پایین ثابت بود و بر اثر نیروی آب رودخانه چرخ بالایی به چرخش درآورده می‌شده است. در هر آسیاب پنج نفر کارگر وجود داشته که مسؤولیت‌های مختلفی شامل مسوول گندم آوردن با قاطر، مسوول آوردن گندم‌ها تا سنگ آسیاب، مسوول سنگ آسیاب و مسوول جمع‌آوری آرد داشته‌اند. هم‌چنین یک نفر در شب‌ها مسوول آسیاب بوده است.

در گذشته در فصولی که میزان حجم آب رودخانه کم می‌شد برای بالا آمدن سطح آب و نیز انحراف آب به سمت آسیاب‌ها از سبدهای حصیری که درون آنها را از سنگ پر می‌کردند و روی هم قرار می‌گرفته استفاده می‌شده است که در مجموع تشکیل یک بند انحرافی را می‌دادند و در اصطلاح محلی به آن «چوسله» گفته می‌شد.

آسیاب‌های آبی دزفول در بخش‌های مختلف رودخانه دز پراکنده اند. بخشی از آنها به فاصله حدود ۸۰۰ متر از سد تنظیمی (دزفول) و در جنوب تفریح‌گاه ساحلی دز، بخشی در زیر پل جدید (دوم) دزفول و بخشی دیگر نیز در کنار پل قدیم این شهرستان ساخته شده‌اند. امروزه برای درک بهتر گردشگران از چگونگی کارکرد سازه یکی از آسیاب ها را مرمت و راه اندازی نموده و در کنار آن سفره خانه سنتی ایجاد کرده اند تا مسافران را به حال و هوای قدیم و دوره ای که این آسیاب نان خیلی ها را تآمین می کرده ببرند.

گذر معزی دزفول

  • ۱۷۹

پارک ساحلی دز

  • ۱۵۸

آسیاب های پل ساسانی دزفول

  • ۱۸۰

 

 

آسیاب‌های آبی دزفول یکی از آثار ارزشمند تاریخی شهرستان دزفول به‌شمار می‌روند و به شماره ۳۹۸۴ در ردیف آثار ملی کشور به ثبت رسیده‌است. این آسیاب‌‌های آبی دارای مالکیت خصوصی بوده که به آسیابان به اصطلاح محلی لُوینه می‌گفتند. تعداد آسیاب‌ها در دوره‌ صفویه حدود ۵۰ تا ۶۰ عدد بود که بخشی از آن‌ها در اثر سیلاب‌های فصلی تخریب شدند. آسیاب‌های آبی دزفول در بخش‌های مختلف رودخانه دز قرار دارند. بخشی از آن‌ها به فاصله حدود ۸۰۰ متر از سد تنظیمی دزفول و در جنوب تفریحگاه ساحلی دز، بخشی در زیر پل جدید (دوم) دزفول و بخشی دیگر نیز در کنار پل قدیم این شهرستان ساخته شده‌اند.

پیشینه تاریخی آسیابهای آبی دزفول در ارتباط با پل قدیم دزفول بوده که به دوره ساسانیان باز می گردد اما عمده آثار موجود از آسیاب‌ها که در سه بخش از رودخانه موجود است به دوره تاریخی صفویه و قاجاریه باز می گردد.این سازه‌ها از مصالحی چون قلوه سنگ رودخانه ایی، آجر و با ملات ساروج ساخته شده‌اند.شکل معماری آسیاب‌ها برگرفته از سبک معماری بومی شهرستان دزفول بوده و به صورت یک مجموعه به هم پیوسته ساخته شده و به هم مربط هستند.

 

 

خانه تیزنو

  • ۱۶۷

در بافت قدیمی دزفول که گام بردارید، با گذشتن از کوچه‌ها و ساباط‌ها، در تاریخ گم می‌شوید. بازار قدیم، حمام‌ها، گذرها، مسجد‌ها، خانه‌ها و کوچه‌های قدیمی، سبک معماری شهر را به نمایش می‌گذراند. این بناها از آجر ساخته‌ شده‌اند و به همین دلیل دزفول، شهری آجری نامیده می‌شود.

بیشتر از صد خانه‌ قدیمی با معماری ناب در دزفول وجود دارد که بعضی از آن‌ها ثبت ملی شده‌اند. یکی از خانه‌های تماشایی و جاهای دیدنی دزفول، خانه‌ تیزنو است. با قدمتی که به دوره صفویان بازمی‌گردد، در بنای این خانه می‌توان نشانه‌هایی از دوران‌های قاجار و پهلوی را نیز مشاهده کرد. اکنون خانه تیزنو در اختیار اداره میراث فرهنگی دزفول قرار گرفته است و امکان بازدید از آن برای عموم وجود دارد

 

تماس با ما

برای ارتباط با ما می توانید همه روزه از ساعت 10 صبح تا 10 شب از طریق شماره تماس های زیر استفاده نمایید.

  • 09106020528
  • msaneipour@chmail.ir
  • دزفول- خیابان آفرینش نبش خ شریعتی
  • 09106020528