• 06142240866
  • msaneipour@chmail.ir
  • دزفول- خیابان آفرینش نبش خ شریعتی
  • 09106020528

DEZ LENZ

برای پاسداشت و حفظ هویت، اصالت، مذهب و فرهنگ دزفول

میدان مقاومت دزفول؛ قصیده ای جاودانه از شجاعت و ایثار

  • ۲۱

میدان مقاومت دزفول، همانند قصیده‌ای جاودانه از شجاعت و ایثار، گواهی است بر روحیه‌ی مردمی که در سخت‌ترین لحظات تاریخ، سر به تاریکی دشمن برگرداندند. در هر قدم که بر سنگفرش‌های این مکان می‌گذارید، صدای گام‌های رزمندگان، یادآور داستان‌هایی است که با اشک و دل‌های پر از عشق به میهن رقم خورده‌اند.

میدان مقاومت دزفول، به مثابه یادبودی زنده از روزهایی است که در آن، مردم با شهامت بی‌پایان خود، نشان دادند که حتی در برابر ظلم و تاریکی، نور امید می‌تواند به سادگی و زیبایی بدرخشد. این مکان، جاییست که هر نسیم بهاری و هر طلوع آفتاب، گویی قصیده‌ای است از عشق به وطن؛ قصیده‌ای که هر لحظه، روح زندگی را در دل این شهر دوباره زنده می‌کند.

اصحاب آخرالزمانی سیدالشهدا

  • ۱۱۰

فرمانده شهید محمدعلی دورقی
شب ششم محرم | محله پل قدیم

 

 

چهارم خرداد روز دزفول

  • ۹۷

ضمن تشکر از کلیه کسانی که برای چهارم خرداد روز دزفول، روز مقاومت و پایداری زحمت کشیده اند بخصوص اعضای فرهنگی و هنری این ستاد، تصاویر فوق تقدیم نگاهتان میگردد.
 

آری!

شهدایی که

تاریخ را ساختند،

اینگونه غریب‌اند.

 

چه مظلومانه

این دلاوران

بر دیوارهای بی خبری

فراموش شده‌اند.

این زیبا رویان

که از چهرهایشان

هیچ رنگ و لعابی نمانده

زمانی همه هستی خود را

فدای دزفول و مردمش نمودند.

 

جایی در سینه ام تیر میکشد

وقتی دیوارنگاره‌های شهدا را

اینگونه میبینم

و میترسم

تا آرمانشان نیز

اینگونه گردد.

 

کاش

عکسشان از

دیوارها پاک

میشد ولی

آرمان و

مرام‌شان

در قلبمان

حک می‌شد!

کاش...

 

بعضی‌ها

عکس شهدا را

می‌بینند!!

ولی عکس شهدا

عمل می‌کنند!..

یادمان شهدایگمنام باغ موزه دفاع مقدس دزفول

  • ۱۵۴

آسمان و کبوتر

  • ۱۲۲

کبوتر و آسمان

  • ۱۵۲


 کبوتر و آسمان

بگذار سر به سینه ی من، تا که بشنوی، آهنگ اشتیاق دلی دردمند را.
شاید که بیش از ین نپسندی به کار عشق، آزار این رمیده ی سر در کمند را.

بگذار سر به سینه ی من، تا بگویمت:
اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست؟
بگذار تا بگویمت: این مرغ خسته جان، عمری است در هوای تو از آشیان جداست.

 دلتنگم آنچنان که: اگر بینمت به  کام، خواهم که جاودانه بنالم به دامنت، شاید که جاودانه بمانی کنار من، ای نازنین- که هیچ وفا نیست با منت-

 تو، آسمان آبی آرام و روشنی،
من، چون کبوتری که پرم در هوای تو
یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم! با اشک شرم خویش بریزم به پای تو

بگذار تا ببوسمت. ای نوشخندِ صبح،
بگذار تا بنوشمت ای چشمه ی شراب، بیمار خنده های توام، بیشتر بخند! خورشید آرزوی منی، گرم تر بتاب!

 


یکی از اشعار بسیار زیبای فریدون مشیری شعر «کبوتر و آسمان» است. در این شعر کبوتری لب به سخن می گشاید و با آسمان درد دل می کند؛ امّا از دور. کبوتری که بال و پرش از آسمان کوتاه شده است، دلش می خواهد آسمان بداند که در دل کوچکش چه می گذرد. فریدون مشیری به هیچ وجه در شعرش میزان محدودیت کبوتر را بیان نکرده است، ولی به راحتی از زبان کبوتر می توان به این نتیجه رسید که عدم دسترسی او به آسمان یعنی در بند زمین بودن. یعنی وقتی که به آرزویت نمی رسی مهم نیست که در چه فاصله ای از آن قرار داری؛ دور یا نزدیک، هر دو یکی است. فاصله، فاصله است.

 

http://eitaa.com/saneiart
www.dezlenz.ir

حسینیه ثارالله دزفول

  • ۱۷۶

تماس با ما

برای ارتباط با ما می توانید همه روزه از ساعت 10 صبح تا 10 شب از طریق شماره تماس های زیر استفاده نمایید.

  • 09106020528
  • msaneipour@chmail.ir
  • دزفول- خیابان آفرینش نبش خ شریعتی
  • 09106020528